من میترسم ...

ساخت وبلاگ

سلام تکتم عزیزم 
خوبی ؟
دیشب با این رویا که به زودی پیامی از تو دریافت میکنم خوابیدم
خیلی خوشحال بودم
حتی حس و امید اینکه پیامی از تو برای من میاد
در دل من کلی شادمانی ایجاد کرد 
اما الان ساعت 8 و سی دقیقه صبح روز 5 شنبه است 
و من از ترس به خودم می پیچم 
تصور اینکه تو به من پیامی نمیدی منو بی نهایت ازار میده 
من از تنها بودن بی تو میترسم 
من حتی از اینکه فکر کنم که از تو دیگه پیامی نمی بینم هم میترسم 
تکتم جان عزیز دلم 
من بی نهایت شرمنده ام 
منو ببخش 
به من فرصت بده 
هرچند انتظاری برای بخشیدن از سمت تو ندارم
و اینایی که اینجا می نویسم فقد به خاطر اینه 
وقتی می نویسم اروم میشم 
ترس هام کم رنگ تر میشن 
انگار حس میکنم که تو اینا رو میخونی 
و خب میدونم این یک خیال باطل هست 
تو هیچ وقت اینا رو نمیخونی 
اما من مینویسم 
جز صبر ، اه و فغان و ناله از سر بی خبری 
و انتظار ترحم و بخشندگی 
چه چیزی دارم 
من زمان زیادی رو دارم که در این اندوه دوری تو 
بسوزم و بسوزم و بسوزم 
دوستت دارم 
ای قشنگ تزین معجزه زندگی من 

قسم به سکوت...
ما را در سایت قسم به سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dofpof بازدید : 78 تاريخ : پنجشنبه 9 تير 1401 ساعت: 6:36